آشپز کوچولو
یه روز که تنها بودیم تصمیم گرفتیم با هم کیک درست کنیم چون ترسیدم خرابکاری کنی زود جمع کردیم چون همه ی کارهارو خودت انجام دادی من فقط وسایل کیکو واست آماده کردم، کیکت هم اینطوری شد ولی مزه ش بد نبود تو هم که اینقدر ذوغ زده بودی بردی واسه عمه و عزیزت که با هم تولد بگیرین. ...
نویسنده :
مامانی
21:09
شیطونی پسر خاله ها
یه روز که خونه مادرم بودیم این3 تا پسرخاله ی شیطون مرغارو از لونشون بیرون کردن خودشون رفتن داخل لونه نشستن!!! البته اینم بگم که سردستشون آقا رهام بود چون فقط رهام از مرغ نمیترسه!!! ببینین چقدر خوشحالن!!!!!! ...
نویسنده :
مامانی
23:06
13 بدر 93
فرهنگ لغت رهام
مامان: حَنَب ( به اسم کوچک صدام میزنه) بابایی: بابایی دایی جون: دای چون عمو ناصر: عمونادر بریم: بیم سربازی: سبازی خوردی، خوردم: خودی، خودم اینطوری: ایطویی آلوچه: آچوچه بستنی لیوانی: بستنی لیمانی بستنی شکلاتی: شکلاد بستنی پویان: پیان پارسا: پاسا کامپیوتر: تامپیتر لپ تاپ: تپ تاپ تو بگو: تو گو میوفتم: می آفتم پریدم: پییدم تلویزیون: تیویزون شبکه پویا: شَبَکان سُرسُره: سُرسُر فعلاً همینا یادمه ...
نویسنده :
مامانی
22:40
لالایی
لالالالا که لالات میکنم من نگا بر قدو بالات میکنم من لالالالا که لالات بی بلا باد نگه دار شب و روزت خدا باد لالاییت میکنم خوابت نمیاد بزرگت کردمو یادت نمیاد بزرگت کردمو تا زنده باشی &nbs...
نویسنده :
مامانی
21:52
شیطونی های رهام
زیر بوفه چه خبره؟؟؟؟؟؟ موقع خونه تکونی پسرم جایی واسه نشستن پیدا نکرد رفت تو سبد. """عزیز دلم"""" مراحل بالا رفتن از میز تلویزیون کلاه پدر جونشو خیلی دوست داره. ...
نویسنده :
مامانی
19:36
رهام جونم تو یکی از روستاهای شمال
پسرم خدا رو به خاطر این همه زیبایی شکر کن ...
نویسنده :
مامانی
21:52
تاریخ تولد رهام جونم
رهام گلم سال 1390/12/07 ساعت 14:10 به دنیا اومد. پسر نازم وقتی پاتو تو این دنیا گذاشتی شادی و شیرینی و زندگی من و باباتو چند برابر شد. ...
نویسنده :
مامانی
23:24