کارهای گذر نامه
امروز 3/9/93 واسه گرفتن گذر نامه رفتیم پلیس +10 . باباجون همه کارهاشو انجام داده بود فقط میخواستن ازمون اثر انگشت الکترونیکی بگیرن من و تو بابایی عزیز و عمه ساعت 9 صبح رفتیم، کلی آتیش سوزوندی اون آقایی هم که اثر انگشت میگرفت خیلی آروم کار میکرد کلاً 10نفر هم نبودیم تا 1/5 ظهر کارمون طول کشید خیلی اذیت شدی منم اذیت کردی دیگه نزدیک بود با اون آقا دعوام بشه آخخخخخ انقد بدم میاد از کارمندایی که وقتی فامیلاشونو میبینن زیر زیرکی کارشونو را میندازن، اون آقا هم از اون کارمندا بود. چند بار تیکه انداختم خیلی اعصابم خورد شد اذیت های تو هم بی دلیل نبود ما با این سنمون خسته شده بودیم چه برسه به تو عزیز دلم، ولی خوب به خاطر سفر مکه ارزش داره مگه نه...
نویسنده :
مامانی
22:47